بی تاب علی آن یار محمد مصطفی ام
بی تاب آن یار یتیم نواز شیر خدایم
چگونه توانست ضربت زند بر فرق علی
مگر نمی دانست پدر یتیمان است آن ولی
آن شیر خدا آنقدر رئوف بود و دلسوز
حتی به دشمن خشم نمی کرد با کینه و دوز
بعد از ضربت خوردنش سپرد به فرزندانش
تنها همان یک ضربت را زنند بر پیکرش
تاکید کرد علی شیر خدا زمان مرگش
نباید شکنجه و آزار رسانند به دشمنش
فرزندانش گوش دادند به وصیتش
که عزیزترینشان بود حسین مظلومش
کردند فرزندان علی ابن ملجم را دستگیر
از فرصتی بهره جست کرد فرار ز تقدیر
ملجم دانست که شده نزد همگان حقیر
عاقبت او را به هلاکت رساند دست تقدیر
هیچ کس نمی تواند فرار کند ز تقدیر الهی
خدا جای حق نشسته دهد سزای هر نامردی
شیطان درون ملجم کرد او را همچو برده ای
عنان و اختیارداده به شیطان و آن دلسپرده ای
هر که عنان و اختیار دهد به شیطان نابکار
هرگز رهایی نیابد ز آن شیطان و کند فرار
ملجم نابکار و همدم شیطان ملعون
کرده دل ما شیعیان جهان را خون
هر که با شیطان درون خود جنگد روزی
در دام وسوسه هایش گرفتار شود روزی